اندر وبلاگ من...

سالها دل طلب جام جم از ما می کرد آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا می کرد

اندر وبلاگ من...

سالها دل طلب جام جم از ما می کرد آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا می کرد

تفریحات جوانان مهاجر در کانادا به گفته رامین یک مقیم کانادا

سلام

اول از همه پیک اول (از عرق بیدمشک) رو بزن به سلامتی اونایی که زحمات این بنده حقیر رو بی منت نمیکنند و با کامنتهای پر لطفشون نشون میدند که اکثریت با ادامه کار این وبلاگ موافقند.

در ضمن در این پست میخوام در مورد تفریحات جوانان مهاجران در کانادا صحبت کنم.

اول از همه لازم میدونم دوتا نکته رو شفاف سازی کنم:

1- اینجا افراد تا یک سال مهاجر و تازه وارد و ... هستند و بعد از اون میشند کانادایی چون این کانادا فقط یک سری افراد بومی (که ما به عنوان سرخ پوستها و اسکیموها میشناسیمشون) داره و بقیه همه مهاجرند که فقط مدت اقامتشون در اینجا فرق داره. اینجا اگر من از دستم در میره و میگم کانادایی ها منظورم آنگلوساکسونهایی هستش که از انگلستان و فرانسه اینجا مهاجرت کردند و بیش از یک نسل در کانادا اقامت دائمی داشتند وگرنه همه ما به جز افراد بومی کانادا مهاجران کانادایی هستیم.

2- در اینجا تفریح افرادی که مثل ما نسل اولی نیستند که در کانادا زندگی میکنند وعمولا تفریحات افراطی و ناسالم هستش. این افراد چون اکثرا تربیت مناسبی ندارند (به خاطر مشکلات حاصل از پیشرفت) زیاد بصورت ملاک و اکثریت در جامعه نیستند و معمولا با مهاجران تازه وارد تر از نظر هدف و شکل زندگی بسیار بدر و پایینتر هستند البته اکثرا و معمولا !!!


حالا بریم سر اصل مطلب

اینجا آزادی تا حدی که به حقوق و آزادیهای مسلم دیگران ضرر نزنید و براتون وجود داره و برای مثال روایط دو جنس و به خصوص دختران و پسران جوان بصورت کامل باز و راحت و حتی در اکثر مواد سالم هستش. اینجا شما میتونید با هر کس که میخواید رفت و آمد کنید و برای توجه والدین باید بگم که اینجا نمیشه نوجوانان رو به زور محدود کرد (که در صورت فشار زیاد حتی میتونه عواقب قانونی داشته باشه) و در بیشتر موارد والدین و فرزندان هر دو و بصورت مسالمت آمیز و در فضای فکری کاملا باز در این مورد تصمیم گیری میکنند.

اینجا معمولا مهمونی در خونه با جمع شدن در خونه یکی بسیار کم و بیشتر در مناسیتهای خاص انجام میشه و معمولا بیشتر فقط دو دوست نزدیک یا دوستان خیلی نزدیک به خونه شخصی همدیگه رفت و اومد دارند. در عوض معمولا پایه همه تفریحات اینه که همه نوجوانها و جوانان با هم به بیرون از خونه برای مثال به کلاپ های شبانه یا سینما یا حتی پارک و کتابخونه میرند.

یکی از مواردی که اینجا تقریبا عکس اون چیزیه که در ایران بنده تجربه کردم معمولا افراد بزرگسال یا حتی مسن از اینکه چندتا جوان رو کنار هم میبینند خوشحال میشند و معمولا به طرقی (از دادن یه آبنیات گرفته تا شوخی زبونی و ایجاد ارتباط کلامی) سعی میکنند اونها رو خوشحالتر کنند و به شادی اونها بیفزایند.

در کانادا امکانات برای تفریحات زیاد هست و معمولا بیشتر امکانات هم طوری طراحی میشه که حتی جوونها رو ترغیب به تفریح بکنه برای مثال اینجا تورهای مسافرتی یک روزه یا چند روزه زیادی مخصوص جوونها هست و در خیلی از موارد به دانش آموزها و دانشجوها در هزینه ها تخفیفهای خوبی داده میشه. برای مثال بلیط سینما در اوفات معمولی و برای افراد معمولی 15$ هست ولی دانشجوها میتونند یک بلیط سینما و یک نوشیدنی و یک پاکت پاپکرن رو به قیمت 12$ بخرند در صورتی که قیمت واقعی این پکیج چیزی حدود 25$ هستش. با برای مثال کارهایی بنام SPC هست که شما در در سال 8$ میدید و بعد با داشت این کارت بسیاری از فروشگاه ها و مارکها و خدمات به شما تخفیفهای خوبی میدند که از جمله در بسیاری از موارد هزینه مالیات بر خرید رو که 13% به قیمت اضافه میکنه از شما نمیگیرند.



اینجا معمولا تفریحات سالم و پر هیجان هستش. البته قبول دارم اگر از برج 500 متری هم سقوط آزاد داشته باشی اندازه اینکه از دست مامورین نیروی انتظامی فرار کنی هیجان نداره. یا اینکه هرچقدر هم اینجا دختر و پسر قاطی باشند اینکه توی ایران قایمکی با هم بریم بیرون و بعد حواسمون به صد جا باشه که گشت نگیردمون کیف دیگه ای داره.

اینجا معمولا ماها شب آخر هفته با هم میریم بیرون و میریم شهربازی (از اونا که مال بزرگتراس) با میریم بلینگ و بلیارد و بعدشم شام مشت و خونه. البته وسط این برنامه تیکه و مزه و لغز و لنترانی و شوخی و ... هم زیاد یافت میشه بصورتی که تا حالا چندتا تلفات داشتیم.

البته ناگفته نماند که بعضی شیها مهمون خارجی هم توی جمعمون داریم که تا یک کلمه حرف میزنیم باید 2 ساعت ترجمه و تفسیر کنیم تا متوجه بشند. البته یک دوست اوکراینی داریم که کلا در یادگیری زبان بسیار حرفه ای هستش و تا حالا 5 تا زبون رو روان صحبت میکنه که توی این یکسال تقریبا زبان فارسی رو هم فقط از حرف زدن با ما یاد گرفته و معمولا با اون مشکل ترجمه نداریم چون واقعا یک سری حرفها رو خیلی عالی میفهمه.



در آخر بگذارید ذکر کنم که اینجا بخاطر سیستم حمل و نقل شهری بسیار خوبش معمولا برای تفریح احتیاجی به ماشین نیست و از ماشین هم به اصطلاح برای دور دور خیلی کم اسفاده میشه و معمولا فقط برای رفتن از جایی به جای دیگه در یک مسیر سر راست یکی از دوستان ماشین میاره (که ما هیچکدوم ماشین نداریم).

سوالی هست بفرمایید

کامنت هم که یادتون نره

ارادتمند 

هومن  

برگرفته ازwww.canada.blogsky.com

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد